سلام دوستای گلم
تازه اومدم لوکس بلاگ اینجا تازه واردم امیدوارم مثل میهن بلاگ و بلاگفا و پرشین بلاگ که کمکم می کردین اینجام همین جوری باشه.
کلا دوست دارم همه جا داشتن وبلاگ رو تجربه کنم و این چهارمین تجربه مه و به اون چیزی که میخواستم تا به حال نرسیدم ولی ایشالا اینجا میرسم.
آی آدمها
آي آدمها كه بر لب ساحل نشسته شاد و خندانيد
يك نفر در آب دارد مي سپارد جان
يك نفر دارد كه دست و پاي دايم مي زند
روي اين در ياي تند و تيره و سنگين كه مي دانيد
آن زمان كه مست هستيد از خيال دست يابيدن به دشمن
آن زمان كه پيش خود بيهوده پنداريد
كه گرفتستيد دست ناتواني را
تا تواني بهتر را پديد آريد
آن زمان كه تنگ مي بنديد
بر كمر هاتان كمربند
در چه هنگام بگويم من؟
يك نفر در آب دارد ميكند بيهوده جان قربان!
آي آدمها كه بر ساحل بساط دلگشا داريد!
نان به سفره، جامه برتن
يك نفر در آب مي خواند شما را.
موج سنگين را به دست خسته مي كوبد
باز مي دهان با چشم از وحشت دريده
سايه هاتان ز راه دور ديده
آب را بلعيده در گود كبود و هر زمان بي تابيش افزون مي كند زين آبها بيرون
گاه سر، گه پا
آي آدم ها!
او زراه دور اين كهنه جهان را باز مي پايد
مي زند فرياد و اميد كمك دارد
آي آدها كه در ساحل آرام در حال تماشائيد
موج مي كوبد به روي ساحل خاموش
پخش مي گردد چنان مستي به جاي افتاده، بس مدهوش
مي رود نعره زنان، وين بانگ باز ز دور مي آيد:
((آي آدمها))...
و صداي باد هر دم دلگزا تر
در صداي باد بانگ او رها تر
از ميان آبهاي دور و نزديك
باز در گوش اين نداها:
((آي آدمها))...
(نیما)
:: برچسبها:
آی آدم ها ,
نیما ,
نیما یوشیج ,
,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9